تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
هییت ((جنت
الحیدر)) شهر
جورقان
و آدرس
janatolheydar.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
حضرت علي اکبر(ع) فرزند بزرگ امام حسين (ع) در مدينه متولد شد. مادر بزرگوار ايشان ليلا دختر ابى مره مي باشد. وي زمانى چند در خانه امام حسين عليه السلام به سر برد و روزگارى در زير سايه حسين (ع) بزیست. ليلا براى امام حسين (ع) پسرى آورد، رشيد، دلير، زيبا، شبيه ترين كس به رسول خدا صلى الله عليه و آله رويش روى رسول ، خويش خوي رسول ، گفت و گويش گفت و گوى رسول خدا صلى الله عليه و آله؛ هر كسى كه آرزوى ديدار رسول خدا را داشت بر چهره پسر ليلا مى نگريست تا آنجا که پدر بزرگوارش مي فرمايد هرگاه مشتاق ديدار پيامبر مى شديم به چهره او مى نگريستيم؛ به همين جهت روز عاشورا وقتى اذن ميدان طلبيد و عازم جبهه پيكار شد،امام حسين(ع) چهره به آسمان گرفت و گفت:اللهم اشهد على هؤلاء القوم فقد برز اليهم غلام اشبه الناس برسولك محمد خلقا و خلقا و منطقا و كنا اذا اشتقنا الى رؤية نبيك نظرنا اليه...
حضرت علي اکبر در كربلا حدود 25 سال داشت.برخي راويان سن ايشان را 18 سال و 20 سال هم گفته اند. او اولين شهيد عاشورا از بنى هاشم بود. شجاعت و دلاورى حضرت على اكبر (ع) و رزم آورى و بصيرت دينى و سياسى او، در سفر كربلا بويژه در روز عاشورا تجلى كرد. سخنان و فداكاريهايش دليل آن است. وقتى امام حسين (ع) از منزلگاه قصر بنى مقاتل گذشت، روى اسب چشمان او را خوابى ربود و پس از بيدارىانا لله و انا اليه راجعون گفت و سه بار اين جمله و حمد الهى را تكرار كرد. حضرت على اكبر (ع) وقتى سبب اين حمد و استرجاع را پرسيد، حضرت فرمود: در خواب ديدم سوارى مىگويد اين كاروان به سوى مرگ مىرود. پرسيد:مگر ما بر حق نيستيم؟ فرمود:چرا. پس گفت:فاننا اذن لا نبالى ان نموت محقين پس باكى از مرگ در راه حق نداريم
روز عاشورا نيز پس از شهادت ياران امام، اولين كسى كه اجازه ميدان طلبيد تا جان را فداى دين كند او بود. اگر چه به ميدان رفتن او بر اهل بيت و بر امام بسيار سخت بود، ولى از ايثار و روحيه جانبازى او جز اين انتظار نبود. وقتى به ميدان مىرفت،امام حسين(ع) در سخنانى سوزناك به آستان الهى، آن قوم ناجوانمرد را كه دعوت كردند ولى تيغ به رويشان كشيدند، نفرين كرد. على اكبر چندين بار به ميدان رفت و رزمهاى شجاعانهاى با انبوه سپاه دشمن نمود
پيكار سخت، او را تشنه تر ساخت؛ به خيمه آمد. بى آنكه آبى بتواند بنوشد، با همان تشنگى و جراحت دوباره به ميدان رفت و جنگيد تا به شهادت رسيد. قاتل او مرة بن منقذ عبدى بود.پيكر حضرت على اكبر (ع) با شمشيرهاى دشمن قطعه قطعه شد.وقتى امام بر بالين او رسيد كه جان باخته بود. امام حسين (ع) صورت بر چهره خونين حضرت على اكبر (ع) نهاد و دشمن را باز هم نفرين كرد
قتل الله قوما قتلوك...و تكرار مىكرد كه:على الدنيا بعدك العفا.و جوانان هاشمى را طلبيد تا پيكر او را به خيمه گاه حمل كنند. حضرت على اكبر ، نزديكترين شهيدى است كه با امام حسين(ع)دفن شده است.مدفن او پايين پاى ابا عبد الله الحسين(ع) قرار دارد و به اين خاطر ضريح امام،شش گوشه دارد.
وی تحصیلاتش را در قطر به اتمام رسانده است. از شش سالگی به مدرسه رفته و در هشت سالگی شروع به حفظ قرآن کرده و توانسته نیمی از قرآن را از بر کند.
اسم اصلی نزار القطری، نزار فضل الله روانی است (یعنی اسم پدرش فضل الله است) و در تاریخ پنجم ژوئن 1971 در قطر به دنیا آمده. او به زبان های عربی، فارسی، انگلیسی و اردو تسلط کامل دارد.
نزار قطری دارای سه فرزند است با نام های کوثر، حسین و علی. نزار القطری مدتی مقیم لندن بوده است و در حال حاضر در کویت ساکن است
برای مشاهده ادامه ی بیو گرافی به ادامه ی مطلب مراجعه کنید......
-به عنوان سوال اول بفرمایید که چگونه شد به مداحی روی آوردید؟
قبل از همه چیز از شما تشکر میکنم که محبت دیرینه خودتان را بر سر ما چون سایه افکندید امیدوارم که همیشه در مسیر خدمترسانی به شهروندان محبوب و عزیز و بزرگوار زنجان موفق باشید.
بنده در محلهای به نام حیدریه چشم به جهان گشودم . پدرم کاسب بود و در کسوت سقایی آبرسان منازل و مساجد و مدارس بود. البته سقایی یک سلسله مقداری? بود که در سطح کشور مشغول بودند به نظر من در عین حال که کاسب بودند خدمت بزرگی میکردند. بعدها مسجدی به نام بابالحوائج ساخته شد و ما از فیوضات آن مکان مقدس بهرهمند شدیم همسایگان و عالم خوبی داشت.
ادامه ی زندگینامه ی کربلایی در ادامه ی مطلب........
3۱ شهریور ماه سال ۱۳۵5 در شهرستان خوی از شهرستانهایاذربایجان غربی و در خانواده ای متدین و از سلاله حضرت زهرا (س)پسری به دنیا امد که نامش را( میر محمد) نهادند.
(نام اصلی و شناسنامه ای سید ،میر محمد بوده و در کودکی بیماری می گیره و احتمال مرگش وجود داشته پدرش سید حبیب ذاکری نذر امام جواد میکنه اگه بچه ام خوب شد اسمش را می زارم محمد جواد در ضمن فامیل اصلی سید هم طباطبائی است . ولی قدیم که پدرش خواسته شناسنامه بگیرد چون میر حبیب مداح و ذاکر امام حسین بود.نام خانوادگی را ذاکری انتخاب می کنه. سید از پدر و مادر ی که از سادات بودن متولد شده.از نسل طباطبائی در واقع سیدی دو طرفه محسوب میشود
ک آیه در انجیل هست که من خیلی دوستش دارم و فکر میکنم اگر همه ی انجیل تحریف شده باشد این آیه اصیل است , زیرا بوی سخن یک پیغمبر را میدهد و تصور نمیکنم کسانی که به تحریف یک کتاب آسمانی می پردازند این قدر شعور و ذوق داشته باشند که چنین جمله زیبائی بسازند . میگوید :
"" ای انسانها از راههائی مروید که روندگان آنها بسیارند از بروید که روندگان آن کم اند ""
دکتر علی شریعتی / سخنرانی علی حقیقتی بر گونه اساطیر
گر چه کرامتها و سخاوت های شگفت تو کمر مرا سخت شکسته است و این همه بار منت بر دوش هایم سنگینی می کند و گردنم را خم کرده است , چنانکه یارای آن را که در روی تو راست بنگرم و در چشم تو آزاد بیا
ویزم ندارم . اما کار مرا تصدیق کن برادر , انصافم ده که صعب تر بود !
من زنده ماندن را انتخاب کردم درست در آن حال که مردن آسانتر از ماندن بود !
می گوید : سینه زنی و قمه زنی و تیغ زنی و جریده کشی و نعش بندی و این حرکات با اسلام سازگار نیست . لخت شدن مردها در انظار , آسیب زدن به بدن , شرعا جایز نیست . می گوئیم : پس اعلام بفرمائید تا نکنند , مخالفان اسلام و تشیع نبینند , شما خودتان درستش کنید تا دیگران جور دیگری جمعش نکنند .... می فرماید : بله ولی ... مصلحت نیست !!!
تعريف دقيق شبهه و مشخصات آن چيست؟ فرقهاي اساسي سؤال و شبهه چيست؟ وقتي كه در مورد مسايل ديني و اعتقادي و... مباحثي مطرح ميشود كداميك از آنها سؤال و كدام يك شبهه است؟
پاسخ :
شبهه چنانكه در فرهنگ لغات آمده عبارت است از: «ايراد، اشكال. ايجاد ترديد، به اشتباه انداختن و مسلم نبودن.» «سوءظن، بدگماني، مغالطه و سفسطه»
مشخصات شبهه: شبهه «شبيه حق است» كه قصد دارد طرف مقابل را به اشتباه اندازد. شبهه، هميشه همراه دليل مطرح ميشود. مثلاً در شبههاي كه «توسط ابليس دربارة خلقت آدم مطرح گشت وي در باب خلقت آدم گفت: آدم را از خاك بيافريدي و من را از نار، و نار را بر خاك مزيت است و در شأن من نيست كه به آدم سجده كنم.»
اكنون كه تعريف و مشخصات شبهه روشن گشت، فرقهاي سؤال و شبهه نيز روشن ميگردد؛ زيرا برخلاف شبهه «سؤال عبارت است از درخواست معرفت يا آنچه موجب معرفت گردد. پرسش به قصد شناخت يا براي تعريف و تبيين. اگر سؤال به قصد جدل هم مطرح گردد بايد دقيقاً مطابق موضوع خود باشد كه در شبهه چنين نيست.
البتّه ممكن است گاهي سؤال به معناي طلب و خواهش ادني از اعلي باشد كه معناي آن در اين صورت نزديك به معناي آرزو خواهد بود. جز اينكه آرزو در مورد مقدر اطلاق ميشود و سؤال در مورد طلب و خواهش.
سؤال را به معناي اعتراض و سائل را به معناي معترض نيز به كار بردهاند. بنابراين سائل (معترض) كسي است كه حكمي را كه مورد ادعاي كسي است نفي كند بدون اينكه دليلي بر نفي خود بياورد ـ و نيز سؤال يا اعتراض به تمام آنچه كسي ادعا كرده است اطلاق ميشود.
شرط سؤال اين است كه مطابق موضوع خود باشد و نيز بايد روشن و معقول باشد. زيرا در غير اين صورت تبديل به مغالطه ميشود...» كه شبهه خواهد بود.
فرق مهم ديگر سؤال و شبهه از مطالبي كه بيان شد به دست ميآيد كه سؤال عامتر از شبهه است و گاهي همراه دليل و گاهي هم بدون دليل مطرح ميشود. شبهه چنانكه گفته شد هميشه همراه دليل مطرح ميگردد.
در مورد مسايل ديني اگر مباحثي به قصد ايجاد شبهه مطرح شود كه گمراهي را در پي داشته باشد چنين مباحث، از قبيل شبهه خواهد بود. مثل اينكه مطرح كند كه در حديث خلفاي راشدين مدح شدهاند چرا آنان را قبول نداريد؟
و اگر مباحث اعتقادي و ديني به منظور بالا بردن سطح فكري و فرهنگي جامعه بحث و مطرح شود كه بتواند ابهامات و سؤالات ديني را روشن سازد. پرسشهاي مطرحشده به اين منظور، از قبيل سؤال خواهد بود.